روز جمعه 11 مرداد،در ساعت پنج صبح شیراز را به مقصد روستای تنگ اردشیری ترک کردیم،
وسایل نقلیه شامل دو دستگاه مینی بوس بود که به طور مجزا یکی از آنها مسیر قدوسی تا فلکه ی قصرالدشت و دیگری از قصرالدشت تا گلستان، اعضا را سوار کردند.اعضا شامل 38 تن بودند که به تعداد مساوی 19 خانم و 19 آقا بودند.مسیر را ادامه دادیم تا به روستای اردشیر علیا در فاصله ی 83کیلومتری جاده شیراز – سپیدان رسیدیم.درختان کهن و بزرگ کنار جاده بسیار زیبا بودند و گله های قوچی که از میان جاده عبور میکردند بسیار دیدنی.
طبیعت و فضای روستا بسیار دلچسب بود.طوریکه دوست داشتی تا مدت ها در جاده بمانی و به مقصد نرسی! گاهی رفتن و طی مسیر به مراتب دلچسب تر از رسیدن است.
ساعت حوالی 7:30 بود که به مقصد رسیدیم.
همگی شادمان به سمت رودخانه شتافتیم که به ناگهان دیدیم مردی از همان محل کنار آب نشسته و منتظر افرادی چون ماست و اجازه ی ورود به آب را نمیدهد.با صحبت پیشکسوتان با ایشان ،راضی شد که در محل بمانیم.پیروز و خرسند از این موضوع صبحانه را کنار آب خوردیم و حوالی ساعت هشت جلیقه به تن به آب زدیم.آب تنگه سرد بود،اما کم کم بدنمان عادت کرد.ابتدا کمی کم عمق بود اما رفته رفته به عمق آن اضافه شد.در جهت مخالف آب شروع به حرکت کردیم.اعضا طناب های خود را بیرون آورند و طناب به دست شدیم و به کمک چند تن از آقایان گروه از جمله آقای علمدار،شکررو،اکبری فرد،صفاییان، دوست،عطروش مسیرهای عمیق را عبور کردیم.این روند ادامه یافت تا به مسیر بسیار عمیقی رسیدیم و به صلاحدید سرپرست قرار بر این شد که مسیر را در جهت آب برگردیم و از طریق خشکی به سر تنگه برویم و آبنوردی را از آنجا شروع کنیم.همین کار را انجام دادیم و از لبه ی تنگه به درون آب پریدیم و آب نوردی را ادامه دادیم که بسیار لذت بخش بود و دل کندن از آب برای ما بسی دشوار .
حمایت ها و مراقبت های بی دریغ آقایان ، ایمنی موجود را برای ما فراهم آورده بود.در طی مسیر، خانم مهرنوش پایان،آقایان عطروش،دهقانی و دوست به عکاسی مشغول شدند.آقایان اکبری فرد و صفاییان شعر خواندند و ما نیز آنها را همراهی کردیم و با پاشیدن آب بر روی یکدیگر شیطنمان به اوج رسید. حوالی ساعت 12:30 به انتهای تنگه رسیدیم و به فرمایش سرپرست از آب خارج شدیم.پس از سپری شدن یک ساعت به منظور تعویض لباس ،حوالی ساعت 1:30ناهار صرف شد و قرار بر این شد که ساعت 4 به شیراز برگردیم.من و تنی چند از اعضا هنوز چشممان به آب بود و دوست داشتیم دوباره به درون این مایع زلال برگردیم .آب این مایع حیات که بشر قبل از تولد در بطن مادر با آن آشناست و انس میگیرد.
در طول مدت و پس از زمانی که در آب بودیم گروه های گردشگری زیادی به تنگه می آمدند.
خانم روانفر و آقای زمانی ما را مهمان صدای گرمشان کردند.سپس وقت رفتن رسید،عکس دسته جمعی گرفتیم در ساعت 4:20 دقیقه مکان را به سمت شیراز ترک کردیم.در میان راه در کنار یک سوپر مارکت توقف کردیم و دوستان نوشیدنی و تنقلات خریداری کردند و سپس حوالی ساعت 6 به شیراز رسیدیم و این سفر جذاب و پر آب اینگونه پایان پذیرفت.
سرپرستان:
آقای اصغر اکبری فرد
خانم لیلا بردو
عکاس های برنامه:
خانم مهرنوش پایان
آقایان مسعود عطروش،کوروش دوست و حمید دهقانی
گزارش از: محبوبه محمدی
