گزارش برنامه کویر مرنجاب 6 الی 8 آذر 98

موقعیت جغرافیایی :
کویر مرنجاب آران و بیدگل در شمال شهرستان آران و بیدگل در استان اصفهان قرار دارد.

این کویر از شمال به دریاچه نمک آران و بیدگل، از غرب به کویر مسیله و دریاچه‌های نمک حوض سلطان و حوض مره، از شرق به کویر بند ریگ و پارک ملی کویر و از جنوب به شهرستان آران و بیدگل محدود می‌شود.
ارتفاع متوسط کویر مرنجاب از سطح آبهای آزاد در حدود ۸۵۰ متر می‌باشد.
پوشش گیاهی
عمده پوشش گیاهی منطقه شامل گیاهان شورپسند از جمله درختهای گز، تاغ، بوته‌های قیچ، ارته، اسکنبیل، دم گاوی   است.
کاروان سرا شاه عباسی
شاه عباس صفوی در راستای سلسله کاروانسراسازی‌هایی که در مسیرهای اصلی و پر رفت‌وآمد می‌ساخت، دستور ساخت کاروانسرای مرنجاب را بر روی تپه‌ای، کنار چشمه و قنات آب شیرین و جنوب دریاچه‌ی نمک صادر کرد. بنابراین خضر نهاوندی، که در آن زمان حاکم کاشان بود، همت کرد و کاروانسرای آجری مرنجاب را برپا کرد. کاروانسرا هم نقش استراحتگاه را داشت و هم نقش پاسداری از راه پر رفت‌وآمدی که اصفهان پایتخت را به مشهد وصل می‌کرد.

سفرنامه:

تعداد شرکت کنندگان 80 نفر
51 نفر بانوان  و 29 نفر آقایان
ششم آذر ماه 1398 هجری شمسی راس ساعت 5 شروع حرکت ما به سمت کویر مرنجاب بود،این برنامه با 80 نفر از اعضا و مهمانان باشگاه طبیعت دوست و به سرپرستی جناب آقای اسفندیاری برگزار میشد…
با توکل بر خدا حرکت کردیم، شهر های آباده، شهرضا، اصفهان،نطنز و کاشان را پشت سر گذاشتیم و به آران و بیدگل رسیدیم مقصد ما کویر مرنجاب واقع در شمال شهرستان آران و بیدگل بود.
مسیر طولانی بود اما گرمای محبت و شیرینی لبخند همسفران و صدای آواز و نوای دف استاد طریقی و استاد اکبری فرد لحظه به لحظه سفر را دلنشین کرده بود.

حوالی 7 صبح در نقطه ای به نام      خطب شکن  هنگامی که حدودا 30 کیلومتر به کاروان سرا مانده بود  یکی از اتوبوس ها به علت نقص فنی قادر به ادامه مسیر نبود و باید به کاشان برمیگشت، نتیجه تدابیر سرپرستان و افراد با تجربه گروه این شد که تعدادی به اتوبوس ملحق شوند و تعدادی از پیمایش کویری لذت ببرند…
گروه اول به سلامت به کاروان سرا رسید و صبحانه را صرف کرد که شامل پنیر و نوع خاصی از حلوا با طبع خیلی گرم و مفید برای تقویت بدن جهت تحمل بیشتر سرما بود. گروه دوم پس از پیمایشی حدودا 12 کیلومتری و البته لذت بخش راس ساعت 11:15 به کاروان سرا رسید…
اولین برنامه بازدید از تپه های شنی بود که به اصطلاح رمل گفته میشد و با اتوبوس 40 دقیقه از ما فاصله داشت
بالاخره به رمل رسیدیم و کفش ها را کندیم و به دل تپه های شنی زدیم، حس دانه های ریز شن زیر انگشتان پا وصف ناپذیر بود، بالا رفتن از تپه ها دویدن و غلط خوردن میان شن ها خستگی سفر را از تن بیرون میکرد… آفتاب داغی بود اما نسیم خنکی که می‌وزید هوا را دلچسب کرده بود…
پس از صرف ناهاری لذیذ که همسر محترم جناب اسفندیاری زحمت تهیه آن را کشیده بودند اولین اتوبوس راس ساعت 15:32 به سمت کاروان سرا حرکت کرد… به اقامتگاه رسیدیم،محوطه ای محصور با اتاق های کوچک و چادر های بزرگ، مصون از باد و دارای سیستم گرمایشی…اما نکته اینجاست که قیمت ها اینجا سر به فلک کشیده بود، برای مثال اجاره اتاقی به مساحت نهایتا 12 متر برای هر شب 250 تا 400 هزار تومان آب میخورد، یا مثلا هیزم را کیسه ای 50 هزار تومان میفروختند در حالی که نهایت وزن این کیسه 15 کیلوگرم بود، در مورد آب و سوخت و تنقلات هم همین رویه برقرار بود، خوشبختانه با تدابیر سرپرست برنامه هیزم و آب  مورد نیاز را همراه خود آورده بودیم و از این بابت مشکلی نداشتیم. چهار چادر بزرگ آماده پذیرایی از ما بود،خبری از لوله کشی گاز نبود اما بخاری هایی که با کپسول روشن شده بودند دمای مطلوبی را مهیا کرده بود.
حوالی 17:30 بود که اتوبوس ما از تعمیرگاه برگشت و ما به هیزم هایمان دسترسی پیدا کردیم، آتشی گرمابخش که کم کم دوستان را از چادرها بیرون میکشید… شام ما نوعی آش محلی تهیه شده از برنج، شیر و بادام کوهی بود که آن را آش الوک  مینامند، به سبب وجود بادام کوهی در  آب و هوای سرد بسیار توصیه میشود چون مقاومت بدن را در مقابل سرما بالا میبرد.
جالب اینجا بود که دو توریست چینی که در کمپ ما حضور داشتند بسیار از این آش لذت بردند تا ته کاسه را سرکشیدند…
شب به ساز و آواز و نوای دف و تار در حال گذر بود که ناگهان همسایه های شمالی مهمان ما شدند، انسان هایی مهربان و آداب دان و البته اهل هنر که به ما پیوستند و موسیقی جاری ما رنگ و بویی تازه گرفت، لحجه زیبا شمالی و آهنگ های شاد از یک طرف ، کلام شیرین حضرت حافظ و صدای دلنشین همسفران از طرف دیگر فضا را عطرآگین کرده بود.
صبحانه  شیر و پنیر و تخم مرغ و کره و مربا و عسل و خیلی چیزهای دیگر بود و صبحانه مفصلی میل کردیم .
راس ساعت 9:17 به سمت شهر زیرزمینی اویی واقع در نوش آباد حرکت کردیم.شهر زیرزمینی نوش آباد، پایتخت انوشیروان، یکی از پادشاهان ساسانی که در 10 کیلومتری کاشان واقع شده است. این شهر به عنوان بزرگترین اثر معماری دستکند جهان در سال 1383 کشف و در سال 1385 به شماره‌ی 15816 در فهرست میراث ملی کشور ثبت شده است.
جالب است بدانید که کشف این سازه‌های زیرزمینی به صورت اتفاقی و توسط فردی که قصد حفر چاه در منزل خود را داشت، صورت گرفته و برای ورود به آن، به دلیل پیدا نشدن ورودی اصلی، از آب انباری که مجاور این شهر زیر زمینی است، استفاده شده بود.علی اکبر دهخدا، نوش آباد را از ریشه‌ی “انوشه” به معنی بی زوال و جاویدان دانسته و از آنجا به عنوان شهری که خوش و خرم است و روان جاویدی دارد، یاد کرده است، این بنا در سه طبقه در عمق ۴ تا ۱۸ متری زمین بنا شده و قدمتی حدودا 1800 ساله دارد که امروز تنها قسمت‌هایی از آن قابل دسترسی است.طبقه‌ی اول در حقیقت کوره‌راه‌ها و دالان‌هایی بوده است که برای گمراه کردن تعقیب‌کنندگان احتمالی استفاده می‌شده است.
طبقه‌ی دوم و سوم، محل پناه گرفتن و زندگی در مواقع خطر و ذخیره‌ی آذوقه بوده است.
در ضمن، ورودی‌‌های متعددی برای شهر زیرین شناسایی ‌شده که بسیاری از آنان در سال‌های دور توسط سیلاب‌ مسدود شده است.
سیستم تهویه‌ی شهر اویی یکی از ویژگی‌های منحصر به فردش است. آغاز کانال‌های شهر از سطح زمین و ساختار U شکل آنها، علاوه بر عبور و مرور افراد در مواقع نا امنی، باعث ورود و خروج هوا هم می‌شده و ظرافتی که در ساخت این شهر به کار رفته که دیوارهایش کنار جریان‌های آب قنات قرار دارد تا هوای خنک در آن جریان پیدا کند نیز، یکی دیگر از اعجازهای معماری شهر اویی است.
پس از بازدید از این شهر اعجاب انگیز و صرف ناهار در رستوران و تالار فرهنگیان به سمت شیراز حرکت کردیم…
سرپرست برنامه : آقای ابراهیم اسفندیاری
گزارش از : سید محمد جواد رضایی

profile avatar
نظر دهید

پاسخ دهید

باشگاه کوهنوردی طبیعت دوست شیراز
Logo
ثبت حساب جدید
ثبت نام تنها برای اعضای باشگاه کوهنوردی طبیعت دوست مجاز می باشد.
لیست ثبت نام